بارسین بارسین ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

بارسین زیبای من

آخه چطوری بگم ......

دیگه نمیدونم چطوری باید بهت بگم؟؟؟؟؟؟؟؟ دوست دارممممممممممممممممممم ۱- افغانی ………..صدقه تو شونوم!………….!Sadghe to shonom 2- انگلیسی ……………..آی لاو یو!……………………!I love you 3- ایتالیایی …………………تی آمو!……………………..!Ti amo 4- اسپانیایی …………….ته کیه رو !………………!Te quiero 5- آلمانی ……&h...
21 تير 1391

اولین سفر بارسین به شمال

   بر ماسه ها نوشتم                دریای هستی من                        از عشق توست سرشار                                                این را به یاد بسپار (چهارشنبه 14 تیر 1391 - بارسین جونم یک سال و یازده ماهشه)&nbs...
19 تير 1391

یه دونه ی بابایی و مامانی

بارسینم :   آن زمان که ما را پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباسهایمان را کثیف کردیم ویا نتوانستیم لباسهایمان را بپوشیم اگر صحبت هایمانم تکراری و خسته کننده بود صبور باش و درکمان کن   وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنیم ، با تمسخر به ما ننگر   وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه امان یاری نمیکند ، فرصت بده و عصبانی نشو   وقتی پاهایمان توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به ما بده... همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار ما برمیداشتی ....   یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدیم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنیم   برای سرگرم...
19 تير 1391

فکر و خیال بارسین

  تو فكر من يه دونه پروانه اي  پر زده فكر و خيال بارسین به ذهن من سر زده الان كجاست با كيه؟ خوابيده يا بيداره؟ مي خنده يا گريونه؟ آرومه يا شيطونه؟ هركجا هستي بدون مامان برات ميميرم واسه يه دونه خندت يه دنيـاجون ميگيره ...
19 تير 1391

یه دنیا دوستت دارم

  همه نازند تو عزیز , همه لوسند تو ملوس ,  همه شیرین تو شکر , همه قندند تو عسل.   از گریبان تو صبح صادق می گشاید پرو بال تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ؟  نه؟ از آن پاکتری تو بهاری ؟  نه،  بهاران از توست از تو می گیرد وام، هر بهار اینهمه زیبایی را   هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو ...
19 تير 1391

بارسین و کالسکش

ملوسک من عاشق کالسکه و کلا هر چیزی که میشه هلش داد هستش مثلا توی خیابون وقتی یه کالسکه بچه میبینه سریع میره سراغش و اصرار میکنه که هلش بده یا مثلا دوست داره که صندلی ها رو هل بده و باهاشون بازی کنه و تا الان هم دو تا کالسکه اسباب بازی براش گرفتیم که هر دو تا رو به سلامتی شکونده و باید برم و سومی براش بگیرم ...
13 تير 1391

دختر نماز خون من

  ملکه قلبم بارسینم مامانی میخوام از نماز خوندت بگم که چقدر عاشق نمازخوندن و و اذیت کردن نمازخونهایی چون میری و مهر و جانمازشونو بر میداری. دختر گلم امیدوارم توی زندگیت راه درستو انتخاب کنی و همیشه ایمانت قوی باشه و به خدا معتقد باشی خدایی که شما و بابایی رو به من داد . نماز خون مامانی میخوام بدونی زندگی بدون شما دیگه برام مفهومی نداره از لحظه لحظه با تو بودن سیر نمیشم و خدای مهربونو شاکرم.                                   ...
13 تير 1391

صحبتی با بابایی

از بارسین به بابا پژمان : بابای مهربونم از صمیم قلب کوشولوم میخوامت تو بهترین بابایی هستی که یه نی نی میتونه داشته باشه امیدوارم منم بهترین دخمل دنیا باشم واسه این بابای نمونه...بابا جونم خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی از مامان ویدا به بابا پژمان : همسر مهربانم در این سالها که در کنارت زندگی را تجربه میکردم   معنی عمیق کلمه (مرد) را به معنای واقعی کلمه در وجود نازنینت یافتم و اکنون که نام پدر نیز به نامهایت اضافه شد افتخار میکنم که مادر فرزندی هستم که پدرش مرد روزهای پرفراز و نشیب  زندگیم بوده و هست... با تو خوشبخت ترین انسانم   ...
13 تير 1391