جوجوی مامان
چند شب پیش رفتیم پارک چیتگر که نمایشگاه آثار دستی و فرهنگی شهر های مختلف بودش و یه غرفه ای بود که تنقلات بو داده داشت از اونجا یه مقداری گندم و شاهدونه ی بوداده گرفتم و همونجا بارسین خانم تست کرد و کلی خوشش اومد و تا خونه کلی توی راه خوردش و از اون روز به بعد هر روز چند تا مشت میخوره و کلی هم باهاشون خونه زندگیرو بهم میزنه و خلاصه واسه ما کار درست کرده و مامانی جاروبرقی به دست و در حال جمع کردن گندما.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی